۞جوانان دارالولایه سیستان۞

ولایة علی بن ابیطالب حصنی فمن دخل حصنی امن من عذابی

درباره ما


این وبلاگ فقط بخاطربرجاماندن نام دارالولایه سیستان درذهن شماعزیزان است.سیستان راازاین روی دارالولایه نام گذاری کرده اندکه درزمان معاویه لعنت الله دستور دادتامولایمان امام علی (ع)برروی منابرسبع لعن کنندولی مردومانی عاشق اهلبیت (ع) ازخطه سیستان این ننگ بزرگ راقبول نکردنندکه داستان درازدارد

نویسندگان

موضوعات مطالب

پیوندهای روزانه

لینک های ویژه

دیگر امکانات


نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 6
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 18
بازدید ماه : 407
بازدید کل : 616688
تعداد مطالب : 433
تعداد نظرات : 28
تعداد آنلاین : 1



Alternative content


به این سایت رأی بدهید به این سایت رأی بدهید

لینک دوستان وبگاه


 تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان جوانان دارالولایه سیستان و آدرس h.alamdar.z.LXB.ir لینک نمایید..یاعلی





آرشیو مطالب

برچسب‌ها

طراح قالب

ثامن تم؛مرجع قالب و ابزار مذهبی وبلاگ و سایت
یا صاحب الزمان (عج) السلام علیک یا اباصالح المهدی (عج) یا مهدی ادرکنی ...

File_2012321449443.png (400×320)

ولادت امام حسن عسکری(ع)برشمادوستداران این امام عزیزمبارک

موضوعات مرتبط :
نویسنده زریافتی در دو شنبه 30 بهمن 1391 |

حضرت اباصالح المهدی (عج) میفرمایند : به خدا پناه میبرم از کوری بعد از بینایی و از گمراهی بعد از هدایت و از کارهای هلاکت کننده و از فتنه های نابود کننده. کمال الدین و تمام النعمة جلد 2 صفحه 189

حضرت مهدی (ع) در نامه مبارکش به سفیر خود محمد بن عثمان فرمود : برای تعجیل فرج زیاد دعا کنید ، چون همین دعا موجب فرج شماست. منتخب الاثر صفحه 268

حضرت مهدی (عج) فرمود: هر یك از شما باید عملى را انجام دهد كه سبب نزدیكى به ما و جذب محبّت ما گردد؛ و باید دورى كند از كردارى كه ما نسبت به آن ، ناخوشایند و خشمناك مى باشیم. پس چه بسا شخصى در لحظه اى توبه كند كه دیگر به حال او سودى ندارد و نیز او را از عِقاب و عذاب الهى نجات نمى بخشد.  (بحارالا نوار، ج 53، ص 176، س 5، ضمن ح 7، به نقل از احتجاج)

امام زمان (عج) فرمود: شیعیان ما هنگامی به فرجام و زیبای خداوند می رسند كه از گناهانی كه نهی شده اند احتراز نمایند.  (بحارالانوار ج 53، ص 177)

امام زمان (عج) فرمود: اگر شیعیان ما (كه خداوند آنها را به طاعت و بندگی خویش موفق بدارد) در وفای به عهد و پیمان الهی اتحاد و اتفاق می داشتند و عهد و پیمان را محترم می شمردند سعادت دیدار ما به تأخیر نمی افتاد و زودتر به سعادت دیدار ما نائل می شدند.  (الاحتجاج للطبرسی ج 2، ص 499)

حضرت مهدی (عج) می فرماید: اما علت و فلسفه آنچه از دوران غیبت اتفاق افتاده است پس خداوند عز و جل در قرآن فرموده است: ای مؤمنان از چیزهایی نپرسید كه اگر آشكار شود بدتان آید.  (بحارالانوار ج 78، ص 380)

حضرت مهدی (عج) می فرماید: همانا پدران من (ائمّه و اوصیاء علیهم السلام )، بیعت حاكم و طاغوت زمانشان، بر ذمّه آن ها بود؛ ولى من در هنگامى ظهور و خروج نمایم كه هیچ طاغوتى بر من منّت و بیعتى نخواهد داشت و هیچ قرار و مداری با کسی ندارم . الدّرّة الباهرة، ص 47، س 17 ؛ کمال الدین، ج2،صفحه 485 ؛ بحارالا نوار ج 56، ص 181، س ‍ 18

امام مهدى عليه‏السلام :إنَّ لِي في إبنَةِ رَسولِ‏اللّه‏ِ اُسوَةٌ حَسَنةٌ ؛ ‏امام مهدى عليه‏السلام :دختر رسول خدا (فاطمه) براى من سرمشقى نيكو است .الغيبه ، طوسى ، ص 286

امام مهدى عليه‏السلام :كان [الإمامُ العَسكَري عليه‏السلام] نُورا ساطِعا و قَمَرا زاهِرا اختارَ اللّه‏ُ لَهُ ما عِندَهُ فَمَضى عَلى مِنهاجِ آبائِهِ حَذوَ النَّعلِ بِالنَّعلِ ؛ ‏امام مهدى عليه‏السلام :او { امام حسن عسکری (ع) } نورى فروزان و ماهى درخشان بود كه خداوند آنچه را نزد خود بود براى او برگزيد . او راه و روش پدران بزرگوار خود را گام به گام دنبال كرد تا رحلت فرمود . بحار الأنوار ، ج 53 ، ص 191

امام مهدى عليه‏السلام در زيارت ناحيه مقدّسه :لأَندُبَنَّكَ صَباحا و مَساءً و لأَبكِيَنَّ عَلَيكَ بَدَلَ الدُّمُوعِ دَما ؛ ‏امام مهدى عليه‏السلام در زيارت ناحيه مقدّسه :هر صبح و شام بر تو گريه و شيون می ‏كنم و در مصيبت تو به جاى اشك ، خون می ‏گريم . بحار الأنوار ، ج 101 ، ص 238 .

امام مهدى عليه‏السلام :أكثِروا الدُّعاءَ بِتَعجيلِ الفَرَجِ فَإنَّ ذلِكَ فَرَجُكُم ؛ ‏امام مهدى عليه‏السلام :براى تعجيل در فرج بسيار دعا كنيد ، كه فرج من فرج شما نيز هست .. كمال الدّين ، ص 485

امام مهدى عليه‏السلام :إنّا يُحيطُ عِلمُنا بأنبائِكُم و لايعَزُبُ عَنّا شَى‏ءٌ مِن أخبارِكُم ؛ ‏امام مهدى عليه‏السلام :ما از همه خبرهاى شما آگاهيم و چيزى از خبرهاى شما از ما پنهان نيست .. بحار الأنوار ، ج 53 ، ص 175

امام مهدى عليه‏السلام :أنا خاتِمُ الأوصِياءِ ، بي يُدفَعُ البَلاءُ مِن أهلي و شيعَتي ؛ ‏امام مهدى عليه‏السلام :من وصىّ آخرين‏ ام ؛ به وسيله من بلا از خانواده و شيعيانم دفع می ‏شود .همان ، ص 285 .

امام مهدى عليه‏السلام :إنَّ اللّه‏َ مَعَنا ، فَلا فاقَةَ بِنا إلى غَيرِهِ و الحَقُّ مَعَنا فَلَن يُوحِشَنا مَن قَعَدَ عَنّا ؛ ‏امام مهدى عليه‏السلام :خدا با ما است و نيازمند ديگرى نيستيم . حق با ما است و باكى نيست كه كسى از ما روى بگرداند .الغيبة ، طوسى ، ص 285 .

امام مهدى عليه‏السلام :إجعَلوا قَصدَكُم إلَينا بِالمَوَدَّةِ عَلَى السُّنَّةِ الواضِحَةِ ؛ ‏امام مهدى عليه‏السلام :گرايش خود را به ما ، با دوست داشتن سنّت روشن همراه كنيد .. همان ، ص 179 .

امام مهدى عليه‏السلام :ما اُرغِمَ أنفُ الشَّيطانِ بِشَى‏ءٍ مِثلِ الصَّلاةِ ؛ ‏امام مهدى عليه‏السلام :هيچ چيز مانند نماز ، بينى شيطان را به خاك نمی ‏مالد .. همان ، ص 182 .

امام مهدى عليه‏السلام :لِيَعمَل كُلُّ امْرِءٍ علَى ما يُقَرَّبُ مِن مَحَبَّتِنا ؛ ‏امام مهدى عليه‏السلام :هر يك از شما بايد كارى كند كه با آن به محبّت ما نزديك شود .. بحار الأنوار ، ج 53 ، ص 176 .

امام مهدى عليه‏السلام :إنَّ الأرضَ لا تَخلُو مِن حُجَّةٍ إمّا ظاهِرا و إمّا مَغمُورا ؛ ‏امام مهدى عليه‏السلام :زمين از حجّتى آشكار يا نهان خالى نيست .كمال الدّين ، ج 2 ، ص 511 .

امام مهدى عليه‏السلام :أنَا الَّذي أملأَُها عَدلاً كَما مُلِئَت جَورا ؛ ‏امام مهدى عليه‏السلام :منم كه زمين را از عدالت لبريز می ‏كنم ، چنان كه از ستم آكنده است .بحار الأنوار ، ج 52 ، ص 2 .

امام مهدى عليه‏السلام :أمّا وَجهُ الاِنتفاعِ بِي في غَيبَتي فَكَالاِنتِفاعِ بِالشَّمسِ إذا غَيَّبَها عَنِ الأبصارِ

موضوعات مرتبط :
نویسنده زریافتی در دو شنبه 30 بهمن 1391 |

امام صادق (ع) به جندب فرمود :  خداوند آن مردمان را رحمت كند كه چراغ بودند و روشنگر، آنان كه با كردار خود و كوشش در حدّ توانشان مردم را به سوى ما دعوت می ‏كردند. تحف العقول ترجمه جعفری صفحه 282

امام صادق (ع) : عالمی که به علم خود عمل نکند ، پند او چنان از روی قلبها بلغزد و فرو افتد که دانه باران از روی تخته سنگ هموار.    منیة المرید صفحه 48

 امام باقر عليه السّلام فرمود: امر بمعروف و نهى از منكر دو آفريده خداى عزّ و جلّ هستند هر كه آنان را يارى كند خداوند عزيزش سازد و هر كه خارشان كند خداى، خوار و ذليلش گرداند.
شرح:
مخلوق بودن امر بمعروف و نهى از منكر شايد اشاره باشد بآنچه در علم عرفان و حكمت الهى ثابت شده است كه از براى همه اعمال چه خوب و چه بد صورتهائى است ملكوتى و غيبى كه در عالم برزخ و آخرت آدمى با همان صورتها مأنوس و محشور خواهد بود و روايات در اين باب بسيار، و ظواهر بعضى از آيات نيز مفيد اين معنى است مانند  وَ وَجَدُوا ما عَمِلُوا حاضِراً. { کهف 49 }
فَمَنْ يَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ خَيْراً يَرَهُ وَ مَنْ يَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ شَرًّا يَرَهُ و غير اين از آيات. زلزال 7 8    خصال-ترجمه فهرى، ج‏1، ص 48

 امام صادق (ع) فرمود: امر بمعروف و نهى از منكر فقط مؤمن را بايد نمود تا پند گيرد و نادان را تا ياد گيرد نه آن را كه تازيانه و شمشير دارد.
شرح: روايت در مقام بيان يكى از شرايط امر بمعروف و نهى از منكر است كه اگر شخص، خوف داشت صدمه‏اى بجانش ميرسد و كشته می ‏شود وظيفه امر بمعروف و نهى از منكر ندارد.خصال-ترجمه فهرى، ج‏1، ص 40

  امام صادق (ع) فرمود: بامر بمعروف و نهى از منكر تنها كسى موظف است كه داراى سه خصلت باشد: بآنچه امر ميكند خود عمل كند و از آنچه باز ميدارد خود باز ايستد در امر و نهى‏اش بعدالت و مدارا رفتار كند. خصال-ترجمه فهرى، ج‏1، ص 123

رسول خدا (ص) فرمود: كسى كه امر بمعروف يا نهى از منكر كند يا راهنمائى به خير كند يا در مقام مشورت رأيش بطرف خير باشد خود شريك آن كار خير است و هر كس بكار بد دستور دهد يا راهنمائى كند و يا نظر مشورتى بد داشته باشد خودش شريك خواهد بود.  خصال-ترجمه فهرى، ج‏1، ص 1

موضوعات مرتبط :
نویسنده زریافتی در دو شنبه 30 بهمن 1391 |

 امام علي (ع) در نصايح خود به امام حسين (ع) فرمود : پسر جانم تو را سفارش ميكنم به تقوى از خدا در توانگرى و بينوائى و گفتار حق ، در حال خشنودى و خشم و ميانه روى در حال توانگرى و بينوائى و به عدالت نسبت به دوست و دشمن و به كردار ( خوب ) در حال نشاط و كسالت و به رضاى از خدا در سختى و خوشى.

پسر جانم هر بدحالى كه دنبالش بهشت باشد بد حالى نيست و هيچ خوشى كه دنبالش دوزخ باشد خوشى نيست ، هر نعمتى در برابر بهشت كوچك است و هر بلا در برابر دوزخ عافيت است. و بدان پسر جانم كه هر كه عيب خود ديد از عيب ديگران دل بريد و هر كه جامه ي تقوى نپوشيد جامه ‏اى او را
نپوشد و هر كه به قسمت خدا خشنود است غم نخورد بر آنچه از دستش رفته ، و هر كه شمشير ستم كشد ، بدان كشته شود و هركس چاهى براى برادرش كند ، در آن افتد ، و هر كه پرده ديگرى بدرد ، عيبهاى خانه ‏اش عيان گردد ، و هر كه خطاى خود را فراموش كند ، خطاى ديگرى را بزرگ شمارد ، و هر كه در همه كار به سختى اندر شود نابود گردد، و هر كه در گردابها پرت شود غرقه گردد ، و هر كه برأى خود  خودبينى كند گمراه گردد و هر كه به عقل خود بي ‏نيازى كند بلغزد ، و هر كه بمردم گردن فرازى كند زبون شود ، و هر كه با دانشمندان بياميزد ( رفت و آمد کند ) با وقار گردد و هر كه با اوباش بياميزد ( رفت و آمد کند ) زبون ( خوار ) شود ، و هر كه با مردم نابخردى كند دشنام شنود ، و هر كه به جاهاى بد رود متهم گردد ، و هر كه شوخى كند سبك شود ، و هر كه بسيار چيزى را برگيرد بدان شناخته شود و هر كه پر گويد ( زياد حرف بزند ) پر خطا كند ، و هر كه پر خطا كند كم ‏شرم شود و هر كه كم ‏شرم باشد كم ورع است و هر كه كم ورع باشد دلش بميرد و هر كه دل مرده شد به دوزخ رود.  پسر جانم هر كه بعيب مردم نگرد و آن را براى خود پسندد خود همان احمق است، و هر كه انديشد عبرت گيرد و هر كه عبرت گيرد به گوشه ‏اى نشيند و هر كه گوشه نشيند سالم بماند ، و هر كه ترك شهوت كند آزاد باشد ، و هر كه حسد را وانهد محبوب مردم باشد.
پسر جانم عزت مؤمن بي ‏نيازى او است از مردم ، قناعت مالى است كه تمام نشود ، هر كه زياد  ياد مرگ كند به اندكى از دنيا خشنود گردد ، و هر كه بداند سخنش از كردار او است ، كم سخن گويد مگر در آنچه سودش بخشد.
پسر جانم شگفتا از كسى كه از كيفر بترسد و دست باز ندارد و اميد ثواب دارد و توبه نكند و كار نكند.

پسر جانم انديشه روشنى آورد و غفلت تاريكى و جدال گمراهى آورد  (شايد تصحيف «الجهالة ضلالة» باشد «مصحح»)، سعيد آن كس است كه از ديگرى پند گيرد، ادب بهترين ميراث است، و حسن خلق بهترين همنشين است، با قطع رحم فائده و افزونى ميسر نيست و با هرزگى توانگرى ميسر نيست. پسر جانم عافيت ده جزء است و نه جزء آنها در خاموشى است جز به ذكر خدا ( به ياد خدا بودن و گناه نکردن ) ، و يكى هم در ترك همنشينى نابخردانست.
پسر جانم هر كه به نافرمانيهاى خدا در انجمنها جست گيرد خدايش زبون سازد و هر كه دانش جويد دانا شود.
پسر جانم سر دانش نرمش است و آفتش كج خلقى، و صبر بر مصيبتها از گنجينه‏ هاى ايمان است و پارسائى زيور فقر است و شكر زيور توانگرى، بسيار ديدن كردن ملالت آرد ، و آرامش و اعتماد پيش از آزمايش بي ‏احتياطى است، و خودبينى مرد دليل سستى عقل او است.
پسر جانم چه بسيار نگاهى كه افسوس آورد و چه بسيار سخنى كه نعمت را ببرد.
پسر جانم شرافتى برتر از اسلام نيست و كرمى عزيزتر از تقوى و دژى محكمتر از ورع و نه شفيعى مؤثرتر از توبه و نه جامه ‏اى زيباتر از عافيت و نه مالى نيازبرتر از رضاى بقوت، هر كه به همان گذران روزانه خشنود است زود به آسايش رسيده و به آرامش اندر شده.
پسر جانم آز كليد رنج است و مركب سختى و باعث پرت شدن در گناهان، و شكم ‏پرستى يا شيفتگى به دنيا هر عيب بدى را در بر دارد ، براى ادب يافتن خود تو همان بس آنچه را كه از ديگرى بد دارى، برادرت همان حق برتو دارد كه تو بر او دارى  ، هركه بي‏ عاقبت‏ انديشى خود را وارد كارها كند در معرض گرفتاريها است، تدبير پيش از عمل تو را از پشيمانى آسوده كند، هر كه دليل آراء را در نظر آورد مواقع خطاء را بفهمد، صبر سپريست از نيازمندى، بخل روپوش زبونيست، حرص نشانه نياز است، خويش مهربان ندار بهتر است از ثروتمند جفاكار، هر چيزى را قوتى است و آدميزاده قوت مرگ است. پسر جانم هيچ گنه كارى را نا اميد مكن چه بسيار دلداده گناه كه عاقبت به خير شده و چه بسيار خوش كردارى كه در پايان عمر تباه شده و به دوزخ رفته نعوذ باللَّه.
پسر جانم بسيار نافرمانى كه نجات يافته و بسيار با كردارى كه سقوط كرده، هر كه دنبال راستى باشد سبك بار است، مخالفت با نفس رشد او است ، هر ساعتى كه بگذرد عمر را كم كند، واى بر حال ستمكاران از احكم الحاكمين و داناى درون نهان‏ كننده ‏ها.
پسر جانم چه بد نوشته ‏ايست براى معاد تجاوز بر عباد، در هر نوشيدنى گلوگيرى امكان دارد و در هر لقمه به گلو ماندن، هرگز به نعمتى نرسى جز با جدائى از نعمت ديگر، چه اندازه آسايش به رنج نزديك است و تنگدستى به نعمت و مرگ به زندگى و بيمارى به تندرستى، خوشا بر كسى كه خاص خدا كند كردار و دانش و دوستى و دشمنى و گرفتن و نگرفتن و نهادن و گفتن و خموشى و كردار و گفتار خود را و به ‏به از دانائى كه عمل كند و بكوشد و از شبيخون مرگ بهراسد و آماده باشد و مهيا گردد، اگرش پرسند اندرز دهد و اگرش وانهند خموش باشد، سخنش درست باشد و خموشيش از درماندگى در پاسخ نباشد، واى بر آنكه گرفتار حرمان و خذلان و نافرمانيست و از خود نيكو شمارد آنچه را از ديگرى بد دارد و به مردم عيب گيرد آنچه را خود بعمل آرد.
بدان اى پسر جانم كه هر كه شيرين‏ سخن شد دوست داشتنى است خدا تو را براى هدايتش موفق دارد و از اهل طاعتش مقرر سازد بقدرت خود زيرا كه او جواد و كريم است.    تحف العقول  صفحه 83
 
سخن حضرت علي (ع) با كميل بن زياد :  راستى كه اين دلها ظرفهايند و بهترشان آنكه نگهدارنده ‏تر باشد هر چه بتو ميگويم خوب حفظ كن.
مردم سه دسته ‏اند : دانشمند ربانى، و دانشجوى راه نجات، و اوباش پيروان هر بانك كه به هر بادى بروند در پرتو نور دانش نيستند تا راه بجائى برند و تكيه به ركن محكمى ندارند تا نجات يابند.اى كميل علم از مال بهتر است، علم پاسبان تو است و تو پاسبان مالى، مال را خرج كنى نابود مي ‏شود و علم را هر چه خرج كنى فزون ميگردد، علم حاكم است و مال مورد حكم است. اى كميل بن زياد محبت عالم كيش مردم است كه بدان در زندگى طاعت بدست آيد و پس از مرگش ياد بخير، سود مال بزوالش از ميان ميرود، مال اندوزان در زندگى هم مرده ‏اند و دانشمندان تا روزگار بپايد پاينده، اعيانشان ناپديد است و نمونه‏ هاشان در دلها موجود است، ها، راستى كه در اينجا دانش انبوهى است- اشاره بسينه خود كرد- كه دريافت‏ كننده‏ اى براى آن بدست نياورم، آرى فراگيرنده ‏اى غير امين باشد كه ابزار دين را در طلب دنيا بكار برد، حجتهاى خدا را بر ضرر دوستان خدا كمك خود گيرد، و از نعمت خدا كمك گيرد بر نافرمانى او، يا كسى كه دلداده امام بر حق است ولى هوش سرشارى ندارد و باول شبهه ‏هاى كه به او رخ دهد در شك و ترديد افتد، بار خدايا نه اين و نه آن، يا شاگردى كه تشنه لذت و اسير شهوتست يا كسى كه آزمند و فريفته جمع مال و پس‏انداز است اين هر دو دين نگهدار نيستند و بينائى و يقين ندارند و مانندتر بدانها همان چهار پايان بيابان‏ چرند همچنين دانش با مرگ دانشمندش بميرد.
بار خدايا، آرى زمين از وجود امامى كه حجت خدا است تهى نماند كه يا ظاهر و آشكار باشد و يا ترسان و ناپيدا تا حجت‏ها و بينات خدا و راويان قرآنش از ميان نروند و كجايند آنان؟ آنها شماره كمترى دارند و مقام بزرگترى، بوسيله آنها خداوند حجتهاى خود را نگهدارد تا به همگنان آنها سپارد و در دل همانندانشان بكارد، علم آنها را تا سر حد حقائق ايمان پرتاب كرده و با روح يقين در آميخته ‏اند آنچه را نعمت‏خواره ‏گان دشوار شمارند بر خود آسان و هموار گيرند و به آنچه نادانان در هراسند مأنوس و آرامند در دنيا باشند با پيكره‏ هائى كه جانهاشان بعالم اعلا آويزانند.
اى كميل آنان امينهاى خدايند در ميان خلقش و جانشينان اويند در زمينش، و چراغهاى اويند در بلادش، و داعيان بدين اويند، چه مشتاق ديدارشان هستم. از خدا براى خودم و تو آمرزش خواهم.  تحف العقول صفحه 163
 
نامه اي که مولا علي (ع) به محمد بن ابي بکر و اهالي مصر نوشت :  از طرف بنده خدا على امير المؤمنين به محمد بن ابى بكر و اهل مصر، سلام عليكم.
اما بعد نامه‏ ات بمن رسيد و آنچه خواستار شدى فهميدم و خوشم آمد كه بدان چه از آن چاره ندارى و مسلمانان را جز آن اصلاح نكند متوجه شدى و پندارم كه آنچه تو را بر اين واداشت خوش قلبى و رأى پاك است.
اما بعد بر تو باد ملازمت تقوى از خدا در ايستادن و نشستن و نهان و آشكارت و چون ميان مردم قضاوت كنى فروتن باش و خوشرفتار و با چهره باز و همه را به يك چشم نگاه كن تا بزرگان طمع بطرفدارى تو از آنان نورزند و ناتوانان از عدالت تو نوميد نشوند بايد از مدعى بينه خواهى و از منكر قسم و هر كه با برادر خود صلح كند صلح او را امضاء كن مگر اينكه قرار صلح موجب حرام شدن حلال يا حلال شدن حرام باشد، فقهاء و راستگويان و اهل وفاء و حياء و ورع را بر اهل فجور و دروغ و خيانت برگزين و بايد صالحان نيكوكار برادرانت باشند و نابكاران حيله‏ گر دشمنانت، زيرا محبوبترين برادرانم نزد من كسانيند كه بيشتر ياد خدا باشند و سخت تر از او بترسند و من اميدوارم تو از آنها باشى ان شاء اللّه.
من بشما سفارش ميكنم بتقواى خدا در آنچه شما از آن مسئوليد و از آنچه بسوى آن گرائيد زيرا خدا در قرآن خود فرموده است (43- المدثر) هر نفسى گرو كار خويش است و فرموده (28- آل عمران) خدا شما را از خود بر حذر ميدارد و سرانجام بسوى خدا است و فرموده (92- الحجر) سوگند بپروردگارت هر آينه از آنها همه بازرسى كنم از هر آنچه كردند، بر شما باد بتقوى از خدا كه آن فراهم آورد از خوبى آنچه را جز آن فراهم نسازد و خيرى از آن بدست آيد كه از جز آن بدست نيايد هم خير دنيا و هم خير آخرت خدا فرموده است (30- النحل) و گفته شد بدانها كه تقوى دارند چه فرو فرستاده پروردگارتان؟
گفتند خير براى كسانى كه در اين دنيا كار خوب كردند و هر آينه خانه آخرت بهتر است و چه خوبست خانه پرهيزكاران.  بدانيد اى بندگان خدا كه پرهيزكاران خير دنيا و آخرت را بردند، با دنياداران در دنياشان شريكند و دنياداران در آخرت آنان شريك نيند خدا عز و جل فرموده است (32- الاعراف) بگو: چه كسى حرام كرده زيور خدا را كه براى بنده ‏هايش برآورد و روزى خوب را الآية (بگو آن براى مؤمنانست در دنيا و خاص آنها است روز قيامت چنين شرح دهيم آيا ترا براى مردمى كه گرويدند). در دنيا بهترين وضع و در بهترين منزل نشيمن كردند و بهترين خوراك را خوردند.
بدانيد اى بنده‏ هاى خدا كه چون تقوى داشتيد و حق پيغمبر خود را در باره خاندانش حفظ كرديد او را به بهترين وجهى عبادت كرديد و او را به وجه احسن ياد كرديد و به برترين وجه شكر نموديد و شما به بهترين وجه صبر و شكر عمل كرديد و بالاترين كوشش را نموديد و اگر چه مخالفان شما نماز طولاني ‏تر بخوانند و روزه بيشترى بگيرند و صدقه بيشترى بدهند زيرا شما به خدا وفادارتريد و براى اولياء خدا بخصوص ولى امر از خاندان رسول خدا (ص) خيرخواه ‏تريد.
اى بنده‏ هاى خدا از مرگ و نزديكى و گرفتاريش و سكراتش بر حذر باشيد و براى آن آماده شويد زيرا كه مرگ وضع مهمى پيش آورد، خيرى كه با آن شرى نيست و يا شريكه با آن هرگز خيرى نيست چه كس ببهشت نزديكتر است از كارگر بهشتى و بدوزخ نزديكتر است از اهل آن، بسيار ياد مرگ كنيد هنگامى كه نفس با شما بستيزد، زيرا من شنيدم رسول خدا ميفرمود: ويران كن لذتها را بسيار ياد كنيد و بدانيد كه دنباله مرگ براى كسى كه خدايش نيامرزد و ترحم نكند از مرگ سخت‏تر است.  اى محمد بدان كه من تو را سرپرست مهمترين قشون خودم در نظر خود كه اهل مصرند نمودم و تو سزاوارى كه بر خود بترسى و براى دينت در حذر باشى اگر براى يك ساعت روز هم باشد كه توانى پروردگارت را بخاطر رضاى يكى از خلقش از خود خشمناك نسازى همان كن زيرا خدا بجاى ديگرانست و كسى و چيزى بجاى خدا نتواند بود، بر ستمكار سخت‏گير و دست او را ببند و خيرمندان را مورد لطف كن و بخود نزديك ساز و محرمان و برادران خود مقرر دار.
سپس ببين نمازت چونست زيرا تو پيشنمازى و پيشنمازى نباشد كه براى مردمى نماز بخواند و در نمازشان تقصيرى باشد جز اينكه گناه همه آنها بر او است و از ثواب آنها كم نشود و وضوء را متوجه باش كه تماميت نماز است و نماز ندارد كسى كه وضوء ندارد و بدان كه هر كارت دنبال نمازت هست و بدان كه هر كه نماز را ضايع كند شرايع ديگر اسلام را ضايع‏تر كند.
اى اهل مصر اگر توانيد گفتار و كردار و نهان و عيانتان يكى باشد و زبانتان با كارتان جدا نباشد همان كنيد، رسول خدا (ص) فرمود: من بر امتم چه مؤمن باشند و چه مشرك نگران نيم چه مؤمن را خدا بايمانش حفظ كند و مشرك را بهمان شركش از بن بركند و رسوا كند، ولى بر شما نگرانم از هر منافق شيرين زبان كه ميگويد آنچه را شما قبول داريد و ميكند آنچه را زشت ميشماريد و نهانى در آن نيست و رسول خدا (ص) فرمود هر كه را كردارهاى خوبش خوشايند باشد و كردارهاى بدش ناپسند او بحق مؤمن است و هميشه ميفرمود دو خصلت در منافق جمع نشوند روش خوب و فهم سنت اسلامى.  اى محمد بن ابى بكر بدان كه بهترين بينائى ورع در دين خدا است و عمل بطاعت خدا، خدا ما را و شما را بشكر و ذكر خود يارى كند و به اداء حق او عمل بطاعتش، زيرا كه او شنوا و نزديك است.
بدان كه دنيا خانه بلاء و فناء است و آخرت خانه بقاء و سزا و اگر بتوانى كه بيارائى آنچه را باقى است بوسيله فانى همان كن، خداوند بما روزى كند بصيرت از هر چه بينيم و فهم هر چه درك كنيم تا تقصير در آنچه بما فرمودند نكنيم و بدان چه قدغن شديم دست نيندازيم زيرا كه ناچارى بهره ‏اى از دنيا بدست آرى و باز هم به بهره آخرتت نيازمندترى اگر دو چيزت پيشامد يكى براى آخرت و ديگرى براى دنيا بكار آخرت آغاز كن و اگر توانى به كار خير راغبتر و خوش نيت باشى همان كن زيرا خداوند به هر بنده به اندازه نيتش عطا كند هر گاه دوست‏دار خير و خيرمندان باشد و اگر هم كار خير نكند ان شاء اللَّه چو كسى باشد كه آن را بكند.
سپس من تو را سفارش كنم بتقوى از خدا سپس به هفت خصلت كه جوامع اسلامند از خدا بترس و از مردم در باره خدا مترس زيرا بهترين گفته آنست كه عمل مصدقش باشد، در يك موضوع دو حكم صادر مكن تا كارت پريشان گردد و از حق بلغزى و براى همه رعيت خود بخواه آنچه براى خود و خاندانت ميخواهى و براى آنها مخواه آنچه براى خود و خاندانت نخواهى، و به حجت در نزد خدا بچسب و رعيتت را اصلاح كن، و در گردابها بسوى حق فرو شو، و در باره خدا از سرزنش هيچ كس مهراس و خود را استوار دار و اگر مرد مسلمانى با تو مشورت كرد او را نصيحت كن و براى خويش و بيگانه از مسلمانان نمونه باش امر بمعروف كن و نهى از منكر نما و بدان چه تو را رسد صبر كن كه اين از كارهاى محكم است، و السلام عليك و رحمة اللَّه و بركاته. تحف العقول صفحه 172
 
خطبه  حضرت ( علي (ع) )  هنگامى كه مردمى تقسيم ، برابر بيت المال را بر او خرده گرفتند :  اما بعد اى مردم راستى كه ما سپاسگزاريم پروردگار خودمان را و معبود خود را و ولى نعمت خود را از درون و برون بي ‏توان و نيروى از خود جز به منت و تفضلى كه خدا بما كرده تا ما را بيازمايد كه سپاس‏گزاريم يا ناسپاسيم پس هر كه سپاسگزارى كرد فزودش و هر كه ناسپاسى كرد عذابش نمود و گواهم كه نيست شايسته پرستش جز خدا، تنها است، شريك ندارد يگانه است و بي ‏نياز و گواهم كه محمد (ص) بنده و فرستاده او است او را رحمت بر عباد و بلاد و بهائم و انعام فرستاده است. نعمتى است كه بخشيده و منت و تفضلى است كه بر ما نهاده و صلى اللَّه عليه و آله و سلم.
آيا مردم بهتر مردم در مقام پيش خدا و با ارزش‏ترين آنان نزد خدا فرمانبرترين آنها است براى فرمان خدا و كاركن ‏ترينشان به طاعت خدا و پيروترينشان براى روش رسول خدا (ص) و آنان كه قرآن خدا را زنده ‏تر دارند، براى هيچ كدام خلق خدا نزد ما فضلى نيست جز به طاعت خدا و طاعت رسول خدا و پيروى از قرآن خدا و سنت رسولش (ص) اين كتاب خدا است در ميان ما همه و فرمان پيغمبر خدا و روش او است در ميان ما و جز جاهل و مخالف و معاند آن را ناديده نگيرد كه از خداى عز و جل است و ميفرمايد (14- الحجرات).
أيا مردم ما شما را از نر و ماده آفريديم و شما را تيره تيره و قبيله قبيله قرار داديم تا همديگر را بشناسيد راستى گراميترين شماها نزد خدا باتقوى‏ترين شماها است- هر كه تقوى دارد شريف محترم است و دوست‏ داشتنى و همچنين است اهل طاعت خدا و طاعت رسول خدا (ص) خدا در كتاب خود ميفرمايد : (31- آل عمران) اگر شما هستيد كه خدا را دوست داريد مرا پيروى كنيد تا خدا شما را دوست دارد و گناهان شما را بيامرزد و خدا آمرزنده و مهربانست و فرموده (32- آل عمران قريب بدين مضمونست) خدا را اطاعت كنيد و رسول خدا را اطاعت كنيد و اگر رو گردانيد راستى كه خدا كافران را دوست ندارد. (1) سپس به آواز بلند فرياد زد اى گروه مهاجرين و انصار، اى گروه مسلمانان آيا بر خدا و رسولش منت داريد كه مسلمانيد، خدا و رسولش بر شماها منت دارند اگر راست بگوئيد.
سپس فرمود: هلا راستش اينست كه هر كه رو بقبله ما دارد و ذبيحه ما را ميخورد و معتقد است كه نيست شايسته پرستشى جز خدا و به اينكه محمد بنده و فرستاده او است ما احكام قرآن و بهره‏ هاى اسلام در حق او اجراء ميكنيم، كسى را بر ديگرى برترى نيست جز بتقوى از خدا و طاعت او، خدا ما را و شما را از پرهيزكاران سازد و از دوستان و اولياء خودش كه ترسى بر آنها نيست و نه غمنده ميشوند.
سپس فرمود: هلا راستى اين دنيا كه شماها آرزوى آن را داريد و بدان شيفته ‏ايد و آن هم به شما پند ميدهد و شما را پرت ميكند خانه شما نيست و منزلى كه براى آن آفريده شديد و بدان دعوت شديد نيست، هلا اين دنيا براى شما نماند و شماها براى آن نمانيد، مبادا نقد بودن آن شما را بفريبد محققا از آن بر حذر شديد و براى شما معرفى شده و آن را آزموديد و خود شما هم سرانجام آن را نمي ‏پسنديد، خدايتان رحمت كند، سبقت جوئيد بدان منازل خود كه فرمان داريد آبادشان كنيد و همانها آبادانى هستند كه هرگز ويران نشوند و بمانند و نابود نگردند خدا شما را بدانها تشويق كرده و دعوت كرده و ثواب شما را در آنها مقرر داشته.اى گروه‏ هاى مهاجر و انصار و أهل دين خدا تأمل كنيد در آنچه قرآن خدا براى شما شرح داده و مقامى كه نزد رسول خدا (ص) داشتيد و بر سر آن مبارزه و جهاد كرديد، در چه بر يك ديگر برترى يافتيد آيا بخاندان و نژاد؟ يا بعمل و طاعت؟ نعمت خدا را بر خود بكمال رسانيد، خدايتان رحمت كند، بوسيله صبر و محافظت بر كسانى كه خدا براى حفظ قرآن خود براى شما گماشته است، هلا پائين آمدن سطح دنياى شما بر شما زيانى ندارد پس از اينكه سفارش خدا و تقوى را نگهداريد و هر آنچه از دنياى خود حفظ كنيد به شما سودى ندهد پس از اينكه آنچه از تقوى را كه دستور داريد ضايع گذاريد، اى بنده‏ هاى خدا بر شما باد كه تسليم فرمان خدا باشيد و قرين رضا بقضاى او و صبر بر بلاى او أما اين دارائى بيت المال براى همه است و كسى را بر كسى در آن تخصصى نيست خداى عز و جل قسمت آن را مقرر داشته آن مال خدا است و شماها همه بنده‏ هاى مسلمان خدائيد اين هم قرآن خدا كه بدان اعتراف داريم و بر آن گواهيم و بدان تسليم شديم و اين عهد پيغمبر ما است كه در برابر ما است (خدايتان رحمت كند)، همه آن را بپذيريد و هر كه آن را نپسندد هر طور خواهد روى برگرداند زيرا آنكه بطاعت خدا عمل كند و بحكم خدا حكومت كند هراسى ندارد آنانند كه بر آنها نگرانى نيست و نه غمزده ميشوند، آنانند كه رستگارند و از خدا پروردگارمان و معبودمان خواستاريم كه ما را و شما را از أهل طاعت خود سازد و رغبت ما و شما را بدان چه نزد او است متوجه كند، ميگويم آنچه را شنيديد و براى خود و شما آمرزش ميخواهم.  تحف العقول صفحه 179
 
سخن آن حضرت ( علي (ع) ) در بجا مصرف كردن مال و بودجه‏ ( بيت المال ) : چون جمعى أصحاب آن حضرت در صفين ديدند معاويه به طرفداران خود أموال فراوان ميدهد  و مردم هم دنيا طلبند گفتند يا أمير المؤمنين از اين مال عمومى عطا بده و باشراف و كسانى كه بيم ميرود بمخالفت برخيزند بيشتر بده تا چون كار تو آماده و خوب شد به بهترين روشى كه داشتى از عدالت ميان رعيت و تقسيم برابر باز گردد.  فرمود (ع): شما بمن ميگوئيد بوسيله جور بر مسلمين يارى و پيروزى جويم بخدا سوگند پيرامون آن نگردم تا در روزگار داستانسرائى است و تا اخترى در آسمان بدنبال اختر ديگريست و اگر مال مسلمانان از خودم هم بود بآنها برابر تقسيم ميكردم با اينكه مال از آن خود آنها است سپس لحظه اي دم بست و خموشى گرفت- و باز فرمود: هر كه مالى دارد مبادا تباه كند زيرا دادن تو مال را در مصرف بيوجه تبذير است و اسراف، و آن نام صاحب مال را پيش مردم بلند ميكند و پيش خدا پست ميسازد هيچ كس مال خود را بناحق و ناأهل مصرف نكند جز اينكه از قدردانى آنان محروم گردد و خيرش براى ديگرى است و اگر كسى از آنها براى او بماند كه دوستى و قدردانى آنان محروم گردد و خيرش براى ديگرى است و اگر كسى از آنها براى او بماند كه دوستى و قدردانى بچشمش كشد همانا كه چاپلوسى و دروغ است و همانا مقصودش از رفيقش اينست كه بار ديگر عطائى از او ستاند و اگر رفيقش را لغزشى رسد و نيازمند كمك و پاداش او گردد او بدترين دوست و دردناكترين قرين باشد، سر زبان يك مشت نادانست تا بر آنها نعمت بارد و نسبت بخداى خود دريغ ورزد، چه بهره ‏اى نابودتر و پست‏تر از اين بهره است؟ و كدام احسان ضايع‏تر و كم ‏بهره ‏تر از اين احسانست؟ هر كه را مالى بدست افتاد بايد صله رحم كند و بخوشى مهمانى كند، و بينوا و أسير را بدان آزاد سازد، و بوام داران و ماندگان در راه و فقراء و مهاجران كمك دهد، و خود را بثواب و حقوق انسانى وادارد زيرا باين خصال شرافت دنيا را بدست آرد و بفضائل‏ آخرت برسد.  تحف العقول صفحه 181
 
سخن مولا علي (ع) درباره راويان حديث :  سليم بن قيس به او گفت: راستى من از سلمان و أبا ذر و مقداد أحاديثى در تفسير قرآن و احاديث و روايات از رسول خدا (ص) ميشنوم و سپس از شما تصديق آن را ميشنوم و در دست مردم مطالب بسيارى از تفسير قرآن و أحاديث و روايات از رسول خدا (ص) هست كه با آنها مخالف است آيا مردم عمدا به رسول خدا (ص) دروغ بندند و قرآن را بنظر خود تفسير كنند؟ أمير المؤمنين (ع) فرمود: پرسش كردى پاسخ را بفهم راستى در دست مردم حق هست و باطل و راست هست و دروغ و ناسخ هست و منسوخ و عام هست و خاص و محكم هست و متشابه و آنچه درست حفظ كردند و آنچه غلط درك كردند و در زمان خود رسول خدا (ص) هم بر آن حضرت بسيار دروغ بستند تا به سخنرانى برخاست و فرمود : آيا مردم دروغ زنان بر من فراوان شدند هر كه عمدا به من دروغ بندد نشيمنش ( جايگاهش ) در آتش باشد. و نيز دروغ بستند بر او بعد از رحلتش همانا آنان كه حديث براى تو گويند چهار صنفند و پنجمى ندارند:
1- مردى منافق كه اظهار ايمان كند و اسلامش ظاهرسازيست نه گناه ميداند و نه باكى دارد كه عمدا دروغ برسول خدا (ص) بندد، اگر مردم ميدانستند كه او منافق و دروغگو است از او نمي ‏پذيرفتند و باورش نميكردند ولى مردم ميگويند او صحابه رسول خدا است آن حضرت را ديده و از او شنيده و از او اخذ حديث كردند و باطلش را ندانستند و خداوند عز و جل از منافقان آنچه را بايست گزارش داده و بشايسته ‏ترين وضعى آنها را وصف كرده و فرموده: و چون آنها را بينى ظاهرشان ترا بشگفت افكند و اگر لب بگفتار بگشايند سخنشان را بشنوى. سپس بعد از پيغمبر پراكنده شدند و زنده ماندند و با پيشوايان گمراهى و داعيان دوزخ رفت و آمد كردند و بدانها تقرب جستند بناحق و دروغ، پس آنان را بكار گماشتند و قاضى كردند و بگردن مردم سوار كردند و به كمك آنها دنيا را خوردند و تو ميدانى مردم با پادشاهانند و پيرو دنيايند و اين دنيا هدف آنها است جز كسى كه خدايش نگهدارد؛ اين يكى از چهار تا.  2- مردى كه از رسول خدا (ص) چيزى شنيده و غلط ياد گرفته و درست درك نكرده و به عمد دروغ نگفته و آن شنيده غلط بدست او است آن را بكار ميبندد و ميگويد كه از رسول خدا (ص) شنيده‏ ام و اگر مردم ميدانستند كه غلط ياد گرفته از او نمي پذيرفتند و اگر خودش هم ميدانست غلط است آن را ترك ميكرد و بكار نمي ‏بست ، اين هم دومى.
3- كسى كه شنيده رسول خدا (ص) فرمانى داده سپس از آن نهى كرده و او نهى را ندانسته يا اينكه پيغمبر از چيزى نهى كرده سپس بآن امر كرده و او امر را ندانسته، منسوخ را ياد گرفته و ناسخ را ياد نگرفته اگر مردم ميدانستند كه آن منسوخ است تركش ميكردند و خود او هم تركش ميكرد اين هم مرد سوم.
4- كسى كه بر خدا و رسولش دروغ نبندد و از ترس خدا دروغ را دشمن دارد و هم براى احترام پيغمبر (ص) و غلط هم ياد نگرفته و فراموش هم نكرده بلكه هر چه شنيده حفظ كرده و همان طور كه بوده نقل كرده نه در آن افزوده و نه از آن كاسته ناسخ را حفظ كرده و بدان عمل كرده و منسوخ را دانسته و ترك كرده‏ زيرا امر رسول (ص) هم بمانند قرآن ناسخ و منسوخ و محكم و متشابه دارد، رسول خدا (ص) امرى ميفرمود كه دو وجه داشت عام و خاص و كلام خصوصى داشت مانند قرآن و به تحقيق خدا عزوجل فرموده (7- الحشر) هر چه را رسول خدا (ص) بشما داد بگيريد و هر چه را بر شما غدقن كرد باز ايستيد. و كسى بود كه گفته او را ميشنيد و نميفهميد و نميدانست مقصود خدا و رسولش از آن چيست، و حفظ ميكرد و نميفهميد و هر كدام أصحاب رسول خدا (ص) اين چنين نبودند كه از آن حضرت بپرسند و مقصود او را بفهمند برخى از آن حضرت پرسش ميكردند و نميفهميدند تا آنكه دلشان ميخواست يك عرب بيابانى يا تازه رسيده يا ذمى بيايد و بپرسد تا جواب را بشنوند و بفهمند.  ولى من هر روز يك بار شرف حضور داشتم و با من خلوت ميكرد و هر چه ميخواستم با او ميگفتم أصحاب او همه ميدانستند كه با من چنين ميكند و با هيچ كس ديگر چنين نميكند، و بسا ميشد كه خودش بخانه من مي ‏آمد و چون بمنازل او ميرفتم با من خلوت ميكرد و زنان خود را از جا بلند ميكرد و جز من كسى با او نبود، هر وقت پرسش ميكردم بمن پاسخ ميداد و هر گاه خاموش ميشدم و مسائلم تمام ميشد آغاز سخن ميكرد، و آيه‏ اى بر او نازل نشد در شب و نه در روز و نه در باره آسمان و نه زمين و نه دنيا و آخرت و نه بهشت و دوزخ و نه دشت و كوه و نه روشنى و تاريكى جز اينكه همى بر من بر خواند و بمن ديكته كرد تا آنها را بدست خود نوشتم و تأويل و تفسير و ناسخ و منسوخ محكم و متشابه و خاص و عامش را بمن آموخت، و يادم داد كه در كجا نازل شده و در باره چه نازل شده تا روز قيامت.  تحف العقول صفحه 189
 
سخن حضرت علي (ع) در قواعد اسلام و حقيقت توبه و استغفار :  كميل بن زياد گويد: از أمير المؤمنين (ع) پرسيدم قواعد اسلام چيستند؟ فرمود: قواعد اسلام هفت شمارند :
1- خردمندى كه بنياد شكيبائى است 2- آبرومندى و راستگوئى 3- قرآن خواندن بجا و توجه ( به معني اش ) 4- دوستى در راه خدا و دشمنى در راه خدا 5- حق خاندان محمد (ص) و معرفت ولايت آنان 6- حق برادران و حمايت از آنان 7- خوش همسايگى با مردم.
كميل- يا امير المؤمنين بنده ‏اى دچار گناه مي ‏شود و از آن آمرزش ميخواهد، اندازه آمرزش خواستن چيست؟
على (ع)فرمود : يا ابن زياد توبه است، گفتم همين؟ فرمود: نه گفتم پس چگونه است؟ فرمود:
هر گاه بنده گناه كرد بگويد: استغفر اللَّه، و بجنباند، گفتم جنبانيدن چيست؟ فرمود دو لب و زبان را بقصد اينكه حقيقت دنبالش باشد، گفتم حقيقت چيست؟ فرمود از روى دل باشد و در نهاد گيرد كه بگناهى كه‏ از آن استغفار كرده باز نگردد.
كميل- چون چنين كردم از مستغفرين هستم؟ فرمود: نه.
كميل- پس اين چگونه است؟ فرمود براى اينكه تو هنوز باصل و ريشه نرسيدى.
كميل- پس بن استغفار چيست؟
على (ع)- برگشت بتوبه از گناهى كه از آن استغفار كردى و آن اول درجه عابدانست و ترك گناه.
استغفار يك نام است براى شش معنى 1- پشيمانى از گذشته 2- تصميم بر بازنگشتن بدان گناه تا هرگز 3- پرداخت حق هر مخلوقى كه باو بدهكارى 4- اداى حق خدا در هر واجبى 5- آب كنى هر گوشتى كه از ناروا و حرام بر تنت روئيده تا پوستت باستخوان بچسبد و سپس گوشت تازه ميان آنها برويد 6- بتنت بچشانى درد طاعت را چنانچه باو چشاندى لذت گناه را.  تحف العقول صفحه 192
 
سفارش حضرت علي (ع) بپسرش حسن (ع) در هنگام وفاتش‏ :  بمؤمنان سفارش كرده كه نيست شايسته‏ پرستشى جز خدا، تنها است، شريك ندارد، و باينكه محمد (ص) بنده و فرستاده او است او را به رهبرى و دين حق فرستاده تا بر همه دينهايش چيره سازد و گر چه مشركان را بد آيد و صلى اللَّه على محمد و سلم سپس راستى نمازم، عبادتم، زندگيم و مرگم از آن خداوند پروردگار جهانيانست، شريك ندارد، بدين فرماندارم و من نخست مسلمانم. سپس اى حسن من تو را سفارش ميكنم، با همه فرزندان و خاندان خود و هر كه نامه ‏ام بدو رسد از مؤمنان بتقوى از خدا پروردگارتان، و از دنيا نرويد جز اينكه مسلمان باشيد، همه برشته خدا بچسبيد و از هم جدا نشويد، زيرا من شنيدم رسول خدا (ص) ميفرمود: صلح و سازش ميانه مردم بهتر است از همه نماز و روزه، و راستى كه هلاكت بار و دين برانداز همانا اختلاف است و لا قوة الا باللَّه. بخويشاوندان خود متوجه باشيد و با آنها بپيونديد تا خدا حساب را بر شما آسان كند.
خدا را، خدا را در باره يتيمان در حضور و اطلاع شما از ميان نروند و بي ‏سرپرست نمانند زيرا من شنيدم رسول خدا (ص) ميفرمايد: هر كه يتيمى را كفالت كند و نان بدهد تا بي ‏نياز گردد خدا باين عمل بهشت را بر او واجب كند چنانچه براى خورنده مال يتيم دوزخ را واجب كرده.
خدا را، خدا را در باره قرآن مبادا ديگران در فهم آن بر شما پيشى گيرند.
خدا را، خدا را در باره همسايگانتان زيرا رسول خدا (ص) در باره ‏شان سفارش كرده و پيوسته سفارش ميكرد تا گمان كرديم كه آنها را وارث ميكند.
خدا را، خدا را در باره خانه پروردگارتان كه تا زنده ‏ايد آن را بي ‏حاج نگذاريد زيرا اگر بكلى متروك گردد مهلت نيابيد و كمتر بهره كسى كه قصد او كند اينست كه گناهان گذشته او آمرزيده شود خدا را، خدا را در باره نماز كه بهترين عمل است، و ستون دين شما است.  خدا را، خدا را در باره زكاة كه آتش خشم پروردگارتان را خاموش كند.
خدا را، خدا را در باره روزه ماه رمضان كه روزه آن سپر است از دوزخ.
خدا را، خدا را، در باره بينوايان، آنها را در زندگى خود شريك كنيد.
خدا را، خدا را، در باره جهاد با دارائى و جانتان و زبانتان، همانا دو مرد جهاد كنند امام بر حق و يا مطيع و پيرو او.
خدا را، خدا را، در ذريه پيغمبرتان مبادا ميان شما ستم بكشند در حالى كه بتوانيد از آنان دفاع كنيد.
خدا را، خدا را، در اصحاب پيغمبر خود كه بدعتى نگزاردند و بدعتگرى را پناه ندادند زيرا رسول خدا (ص) سفارش آنها را كرده و هر كدام را بدعت گذارند از ايشان لعنت كرده و بدعت‏گزار غير ايشان را هم لعنت كرده و هر كه بدعت‏گذاران را پناه دهد نيز لعنت نمود.
خدا را، خدا را، در باره زنان و كسانى كه زير دست و مملوك شمايند كه آخرين سخن نبى شما اين بود كه فرمود: شما را بدو ناتوان سفارش كنم زنان و مملوكان.
نماز، نماز، نماز در زمينه خدا از سرزنش هيچ سرزنش‏كننده مهراسيد تا هر كه قصد بد بشما دارد و يا بشما ستم روا دارد از شما باز دارد، و با مردم خوشزبان باشيد چنانچه خدا بشما فرموده ،امر بمعروف و نهى از منكر را وانگذاريد تا بدان شما سرپرست يا زمامدار شما شوند و سپس دعا كنيد و اجابت نشود.
اى فرزندانم بر شما لازم است با هم پيوست كنيد و بهم بخشش كنيد و بسوى هم بشتابيد، مبادا از هم ببريد و بهم پشت كنيد و پراكنده شويد، و بنيكى و تقوى همدست باشيد و به گناه و تجاوز همدست نباشيد و از خدا بپرهيزيد كه خدا سخت كيفر است، خدا شما خانواده را حفظ كند و حرمت پيغمبرتان را در باره شما نگهدارد، شما را بخدا ميسپارم و بشما درود ميفرستم و رحمت و بركت خدا را، سپس پيوسته مي‏گفت لا إِلهَ إِلَّا اللَّهُ تا در گذشت.  تحف العقول صفحه 193
 
برتري دادن دانش از سخن مولا علي (ع) :  آيا مردم بدانيد كه كمال دين در طلب علم است و بكار بستن آن، و راستى كه دانش جستن بر شما از طلب مال لازم‏تر است زيرا مال دنيا ميان شما تقسيم است و براى شما ضمانت شده، دادگرى او را ميان شما قسمت كرده و بزودى وفا كند براى شما بدان. و دانش براى شما نزد أهلش ذخيره است و مأموريد بطلب علم از آنها، بدنبالش برويد و بدانيد كه مال بسيار دين را فاسد كند، دلها را سخت گرداند و علم بسيار توأم با عمل دين را اصلاح كند، و وسيله رفتن ببهشت باشد، و خرج كردن مال را بكاهد، و علم با خرج كردنش ( به ديگران گفتن ) بيفزايد و خرج كردن علم اينست كه آن را در ميان حافظان و راويانش منتشر كنى، و بدانيد كه همراهى با دانش و پيروى از آن دينى است كه براى خدا با آن ديندارى شود، و طاعت آن موجب كسب كردارهاى نيك گردد، و بدكرداريها را از ميان ببرد و ذخيره مؤمنانست، و مايه سربلندى آنان در زندگى، و ياد بخير پس از مردن آنها، راستى علم صاحب فضائل بسياريست ، سرش تواضع است، و چشمش بر كنارى از حسد، و گوشش فهم، و زبانش راستى، و حفظش بررسى، و دلش خوش بينى، و عقلش معرفت اسباب امور، و دستش رحمت، و همتش سلامت، و پايش ديدار دانشمندان، و حكمتش ورع، و قرارگاهش نجات، و جلودارش عافيت، و مركبش وفا، و سلاحش سخن نرم و دلنشين، و شمشيرش خشنودى و رضا، و كمانش مدارا، و قشونش گفتگو با دانشمندان، و مالش ادب و ذخيره‏ اش اجتناب از گناهان، و توشه‏ اش احسان كردن، و جايگاهش سازش و صلح، و رهنمايش هدايت و رفيقش صحبت با نيكان. تحف العقول صفحه 196
 
400 پند از مولا علي (ع)

1. خون گرفتن بدن را سالم و عقل را محکم ميکند.

2.عطر به شارب( محاسن ) زدن از اخلاق پيامبر است و احترامي براي نويسندگان اعمال است.

3.مسواک موجب خشنودي خداست سنت پيغمبر (ص) است و دهان را خوشبو ميکند.

4.روغن زدن پوست را نرم و قواي دماغي را زياد ميکند مجاري عرق را باز ميکند خشکي را برطرف مينمايد و رنگ را روشن ميکند.

5. شستن سر چرک را ميبرد و گردو خاک را پاک ميکند.

6. آب در دهان گرداندن و شستن بيني سنت است و دهان و بيني را پاک ميکند.

 7.انفيه سر را سالم و بدن را نظيف مينمايد تنقيه بدن است همه دردهاي سر را رفع ميکند.

8. نوره  نشاط آور و تميز کننده تن است.

9.کفش نيکو نگهدار بدن است و کمک وضو و نماز است.

10. ناخن گرفتن درد بزرگ را جلو ميگيرد و روزي را زياد ميکند.

11. برطرف کردن موي زير بغل بوي بد را رفع ميکند و پاک کننده است و سنتي است که پيغمبرپاک (ص) دستور داده.

12.شستن دستها پيش از غذا و بعد از آن روزي را فراوان کند مانع چربي لباس است و ديده را روشني بخشد.

13.شب زنده داري ( يعني اواخر شب را ) موجب سلامتي بدن و خشنودي خدا است در معرض رحمت خدا در آمدن و عمل به سنت و اخلاق پيغمبران است.    

 14. سيب معده را شستشو دهد و نظيف کند.

15.کندر جويدن دندانها را محکم و بلغم را رفع کند و بوي دهان را برطرف کند.

 16. نشستن در مسجد پس از طلوع فجر تا طلوع آفتاب از مسافرت در زمين در طلب روزي موثر تر است.

17.به قلب ضعيف را تقويت ميکند معده را پاکيزه و قوت قلب را زياد ميکند ترسو را پر دل و فرزند را زيبا نمايد. 

18.خوردن بيست و يک دانه مويز سرخ هر روز ناشتا هر مرضي را غير از مرگ جلوگيري کند.

19. مستحب است مسلمان شب اول ماه رمضان با عيال خود همبستر شود چون خدا فرموده :رفث با زنها در شب روزه براي شما حلال شد . و رفث کنايه از جماع است.

20. انگشتر غير نقره بدست نکنيد که پيغمبر (ص) فرمود دستي که انگشتر آهن دارد پاک نمي شود.

21. انگشتري که نام خداي عزوجل بر آن نقش است هنگام تطهير از دست چپ در آوريد.

22.چون کسي در آيينه نگاه کند بگويد: الحمد الله الذي خلقني فاحسن خلقي و صورني و زان مني ماشان من غيري و اکرمني بالاسلام يعني شکر خدايي را که مرا آفريده و خلقتم را نيکو کرد صورت بندي کرد و صورتم را زيبا قرار داد قيافه مرا از عيوب و زشتيهاي قيافه ديگرا سالم داشت و مرا به آيين اسلام کرامت داد.

23. براي ملاقات برادر مسلمان خود را بياراييد چنانکه براي ملاقات بيگانگاني ميارائيد که ميخواهيد شما را به بهترين قيافه ببينند.

 24. روزه سه روز از هر ماه پنجشنبه اول و پنجشنبه آخر و چهار شنبه وسط و روزه ماه شعبان وسواس سينه و اضطراب قلب را از بين ميبرد.    

 25. طهارت گرفتن با آب سرد بواسير را قطع ميکند.

26. شستن لباس غم و قصه را زايل کند و شرط نماز است.

27. موي سفيد را سياه نکنيد که نور مسلمان است.

28. هرکه مويش در اسلام سفيد شود روز قيامت نوراني است.

29. مسلمان نبايد جنب بخوابد.

30. بايد وقت خواب طاهر باشيد اگر آب پيدا نکرد بزمين تيمم کند که روح وي بجانب پروردگار پرواز ميکند خدا آنرا ميپذيرد و برکت ميدهد اگر مرگش رسيده باشد او را در گنجهاي رحمت خود قرار دهد و اگر عمرش باقي باشد با فرشتگان امين آنرا به بدن برگرداند.

31. مومن رو به قبله آب دهان نيندازد اگر سهوا انداخت استغفار کند.

32. محل سجده را نبايد فوت کرد.

33. در خوراک و آب نبايد دميد.

34.در بازوبند نبايد فوت کرد.

35. تکيه به عصا نخوابيد.

36. از پشت بام در هوا بول نکنيد.

 37. در آب جاري بول نکنيد اگر کرديد و آسيبي ديديد ديگري را ملامت نکنيد چه آب و چه هوا ساکن دارد.

38.کسي به رو نخوابد اگر ديديد کسي چنين خوابيده بيدارش کنيد نگذاريد به اين حال بماند.

39. با کسالت و چرت به نماز نياستيد.

موضوعات مرتبط :

نویسنده زریافتی در یک شنبه 29 بهمن 1391 |

اهمیت دوستی در اسلام

 

رسول خدا (ص) : انسان بر دین دوستش خواهد بود ، بنابراین هر یک از شما دقت کند که با چه کسی دوست میشود. بحارالانوار جلد 74 صفحه 192

امام علی (ع) : ناتوانترین مردم کسی است که از دوست گرفتن عاجز باشد و ناتوانترین از او کسی است که دوستی را که به دست آورده تباه سازد و از دست بدهد. بحارالانوار جلد 74 صفحه 278

مولا علی (ع) : دوست هرکس راهنمای عقل اوست و سخن او دلیل فضل او.  غررالحکم

حضرت محمد (ص) : انسان همراه کسی محشور میشود که او را دوست بدارد.  بحارالانوار جلد 17 صفحه 13

مولا علی (ع) : خیر دنیا و آخرت در رازداری و دوستی با نیکان جمع شده است ، و شر و بدی در افشای راز و دوستی با اشرار گرد آمده است. بحارالانوار جلد 74 صفحه 178

حضرت محمد (ص) : هرکس با دوستی خاندان پیامبر بمیرد شهید مرده است. ( البته دوستی اهلبیت نباید لقلقه زبان باشد ، باید دستورات اهلبیت (ع) عمل شود )  بحارالانوار جلد 27 صفحه 111

حضرت محمد (ص) : خوشبخت ترین مردم کسی است که با مردم بزرگوار دوستی و معاشرت کند.  بحارالانوار جلد 74 صفحه 187

مولا علی (ع) : دوستی کسانی که به خاطر خدا دوستند ادامه پیدا میکند ، چون عامل آن دوستی ، دائمی است ( ولی ) دوستی برادرانی که به خاطر دنیا دوست شده اند بریده میشود ، زیرا عوامل آن دوستی ها زود از بین می رود. غررالحکم جلد 2 حدیث 1795 ، 1796

با چه کسانی دوست شویم ؟

مولا علی (ع) :  برترین دوست و برادر تو کسی است که در کار خیر سبقت گیرد و تو را هم به سوی خیر بکشاند ، و تو را به نیکی فراخواند و یاری کند.  میزان الحکمة جلد 1 صفحه 57 حدیث 267

امام صادق (ع) : محبوبترین برادرانم نزد من کسی است که عیبهای مرا پیش من هدیه آورد ( و آنها را به من گوشزد کند.) اصول کافی جلد 4 صفحه 452

حضرت محمد (ص) :  همنشین شایسته همانند عطر فروش است ، اگر چیزی به تو ندهد بوی عطرش به تو خواهد رسید.  کنزالعمال جلد 9 حدیث 24676

مولا علی (ع) : بهترین برادران تو کسی است که با راستگویی خود تو را به راستگویی دعوت کند و با اعمال نیک خود تو را به بهترین کارها فرا خواند.  غررالحکم جلد 3 صفحه 434

مولا علی (ع) : بهترین دوست تو کسی است که تو را شیفته آخرت کند ، و نسبت به دنیا بی رغبت کند و تو را در فرمانبرداری از خدا کمک کند.  غررالحکم جلد 3 صفحه 436

با چه کسانی دوست نشویم ؟

امام صادق (ع) فرمود : هر زمان امیر مومنان علی (ع) به منبر میرفت ، میفرمود : شایسته است مسلمان از رفاقت با سه نفر دوری کند : پر روی بی باک تبهکار ، احمق و دروغگو.  اصول کافی جلد 4 صفحه 453

مولا علی (ع) : بدترین دوستان کسانی اند که هنگام آسایش پیوند دارند و هنگام گرفتاری جدا میشوند.  غررالحکم جلد 4 صفحه 171

رسول خدا (ص) : از همنشینی با دوست بد بپرهیز ، چون تو با او شناخته می شوی.  کنزالعمال جلد 9 حدیث 24844

امام باقر (ع) : با چهار شخص معاشرت و دوستی نکن : احمق ، بخیل ، ترسو و دروغگو . زیرا شخص احمق می خواهد به تو سود رساند ولی صدمه می زند ، و آدم بخیل و تنگ نظر از تو میگیرد امام به تو پس نمی دهد ، و ترسو از تو و پدر و مادرش فرار میکند و دروغگو اگر راست بگوید کسی باور نمی کند.  خصال شیخ صدوق جلد 1 صفحه 244

امام صادق (ع) : بپرهیز از اینکه دوستی کنی با کسی که برای طمع و ترس یا هوای نفس و خوردن و آشامیدن رو به تو می آورد و در جستجوی دوستی با پرهیزگاران باش.  بحارالانوار جلد 74 صفحه 282

مولا علی بن ابیطالب (ع) : بدترین دوستان کسانی اند که هنگام آسایش پیوند دارند و هنگام گرفتاری جدا میشوند.  غررالحکم جلد 4 صفحه 171 

مولا علی (ع) : هم نشینی با بدان مایه بدگمانی به خوبان است.  بحارالانوار جلد 74 صفحه 191

از امیرالمومنین مولا علی (ع) سوال شد : کدام دوست بد است ؟ فرمود : کسی که معصیت خدا را برای تو زیبا جلوه دهد.  بحارالانوار جلد 74 صفحه 190

حضرت محمد (ص) فرمود : از همنشینی با مردگان بپرهیزید . پرسیدند : یا رسول الله ! مردگان چه کسانی اند ؟ فرمود : هر ثروتمندی که ثروتش او را به سرکشی وادارد.  تنبیه الخواطر صفحه 284

آداب دوستی

امام صادق (ع) :  کسی که دوستش را در کار زشتی ببیند و با اینکه توانائی دارد ، او را از آن باز ندارد ، به او خیانت کرده است ، و کسی از دوستی با نادان اجتناب نکند ، ممکن است همانند او گردد.  بحارالانوار جلد 75 صفحه 65

مولا علی (ع) : با شرافت ترین جوانمردی ، خوب دوستی کردن است.  غررالحکم جلد 2 حدیث 2986

مولا علی (ع): با دوستت مهربانی کن ، اگرچه تو را نافرمانی کند و با او ارتباط برقرار کن اگرچه به تو جفا کند.  بحارالانوار جلد 74 صفحه 166

از حضرت محمد (ص)  سوال شد کدام همنشین بهتر است ؟ فرمود : کسی که دیدن او شما را به یاد خدا اندازد ، و گفتار او دانش شما را بیفزاید ، و کردار او شما را به یاد آخرت اندازد.  بحارالانوار جلد 74 صفحه 186

مولا علی (ع) : دوستان و برادران دینی را به اندازه تقوایشان ( پرهیزکاری و دوری از گناه ) دوست بدارید.  بحارالانوار جلد 74 صفحه 186

مولا علی (ع) : دوست خود را به وسیله نیکی کردن به او سرزنش کن. و بدی او را به وسیله بخشش به او دفع کن.  نهج البلاغه فیض الاسلام جلد 2 صفحه 1155

حضرت محمد (ص) : سه چیز دوستی مسلمانان را نسبت به هم صفا دهد ، با دوست خود با خوشرویی برخورد کند ( البته نه اینکه هر خلاف دوست و رفیقمان را با یک لبخند تایید کنیم ، بلکه تا میتوانیم همدیگر را امر به معروف و نهی از منکر کنیم ) ، در مجالس برای او جا باز کند ، و او را با نامی که بیشتر آنرا دوست دارد صدا کند.  اصول کافی جلد 4 صفحه 457

امام صادق (ع) : هرگاه کسی را دوست داشتی او را بدان آگاه ساز ، زیرا اعلام محبت ، محبت را میان شما استوارتر میسازد.  اصول کافی جلد 4 صفحه 459

مولا علی (ع) : دوست انسان دوست واقعی نیست مگر اینکه در سختی ، و پشت سر و بعد از مرگ ، حقوق او را رعایت بنماید. تحف العقول صفحه 219

امام علی (ع) : برادرت را پشت سرش چنان یاد کن که دوست داری او تو را یاد کند و بپرهیز از آنچه دوست ندارد ، و واگذار آنچه را که دوست داری او نسبت به تو واگذارد و ترک کند.  غررالحکم جلد 2 حدیث 2393

امام باقر (ع) : دوستى بيست ساله [نوعى‏] خويشاوندى است.تحف العقول صفحه 518

موضوعات مرتبط :
نویسنده زریافتی در یک شنبه 29 بهمن 1391 |

راهی برای رسیدن به خدا؛ امتحان کنید!

 

سان موجودی ایستا و بی حرکت نیست بلکه سالک و رونده است و مقصود این حرکت و سلوک نیز لقا الله است قرآن کریم خطاب به همه انسان‌ها می‌فرماید :

یا ایها الانسان انک کادح الی ربک کدحا فملاقیه.

همه افراد بشر مؤمن و کافر مسافر الی الله هستند و همگی آنان به ملاقات پروردگارشان خواهند رسید با این تفاوت که مؤمنان جمال و مهر حق را ملاقات می‌کنند و کافران جلال و قهر او را.

یکی خدا را با وصف ارحم‌الراحمین ملاقات می‌کند و دیگری او را به وصف اشد المعاقبین.طریق و راه رسیدن به خداوند و ملاقات او نامحدود است و انسان از هر راهی که برود به خدا می‌رسد تنها یک راه صراط مستقیم و راه هدایت است و دیگر راه‌ها منحرفند.

صراط مستقیم و راه های انحرافی را کتب آسمانی و خصوصاً قرآن کریم معرفی کرده‌اند و این انسان است که باید راه خودش را مستقیم انتخاب کند یا از طریق نهر بزرگ صراط المستقیم به عمق دریا برسد و یا از طریق جویبارهای پیچ در پیچ برود و در کناره های دریا بماند. صراط  مستقیم نزدیک‌ترین و سالم‌ترین راه رسیدن به خداست.

 

در تاریکی می‌روند

حال آنان که در شک و تردید و جهل و غفلت راه انحرافی را برمی گزینند راه تاریک را نمی‌توانند طی کنند و در راه های انحرافی نور و روشنایی وجود ندارد پس مانند کسی هستند که گه گاه نوری خیره کننده می‌آید و می‌رود در پرتو نور می‌روند و تا خاموش می‌شود توقف می‌کنند.

یَکَادُ الْبَرْقُ یَخْطَفُ أَبْصَارَهُمْ کُلَّمَا أَضَاءَ لَهُمْ مَشَوْا فِیهِ وَإِذَا أَظْلَمَ عَلَیْهِمْ قَامُوا  وَلَوْ شَاءَ اللَّهُ لَذَهَبَ بِسَمْعِهِمْ وَأَبْصَارِهِمْ إِنَّ اللَّهَ عَلَیٰ کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ

نزدیک است که آن برقِ [بسیار رخشنده ، روشنیِ] چشم‌های آنان را برباید؛ زمانی که آنان را روشنی دهد، در آن روشنی راه می‌روند و چون محیط را بر آنان تاریک کند، می‌ایستند و اگر خدا می‌خواست [شنواییِ] گوش و [بیناییِ] چشم آنان را نابود می‌کرد؛ زیرا خدا بر هر کاری تواناست.(بقره/20)

همه افراد بشر مؤمن و کافر مسافر الی الله هستند و همگی آنان به ملاقات پروردگارشان خواهند رسید با این تفاوت که مؤمنان جمال و مهر حق را ملاقات می‌کنند و کافران جلال و قهر او را

 

موضوعات مرتبط :
نویسنده زریافتی در یک شنبه 22 بهمن 1391 |

جوانان و محبت اهل بیت (ع)

   محبت اهل بیت (ع) یکی از فرایض اسلامی است. برقراری ارتباط عاطفی بین جوانان و ائمه (ع)، آنان را از لغزش ها و آسیب ها حفظ می کند. ضمن این که با بهره گیری از آموزه های اهل بیت می توانند مسیر صحیح زندگی را انتخاب نمایند. در قرآن کریم، پاداش هدایت گری و ارشاد مردم از سوی اهل بیت (ع)، محبت و دوستی آنان قرار داده شده است: «قل لا اسئلکم علیه اجراً الاّ المودّة فی القربی».(1) پیامبر (ص) فرمود: «مودّت اهل بیت من، بر هر مرد و زنی واجب است.»(2)

محبت اهل بیت (ع) ابعاد گسترده ای دارد که این نوشتار به راه های ایجاد محبت اهل بیت (ع) در جوانان با محوریت وظایف خانواده و اجتماع، می پردازد.

قبل از ورود به موضوع اصلی بحث، بیان چند نکته لازم است:

مقصود از اهل بیت (ع)، دوازده امام (ع) و حضرت زهرا (س) می باشد.

مقصود از محبت، دوستی و نهایت عشق ورزیدن به خاندان پیامبر (ص) است که در متون دینی و روایات با واژه هایی مانند: مودّت، محبت و ولایت یاد شده است.

منظور از راه های ایجاد محبت اهل بیت، گسترش و تعمیق محبت است، زیرا اصل محبت اهل بیت با گوشت و پوست مردم آمیخته است و نیاز به ایجاد آن نیست.

راه های ایجاد محبت اهل بیت (ع)

شیوه های متعددی برای ایجاد محبت اهل بیت (ع) در جوانان وجود دارد که برای رعایت اختصار، به بعضی از آنها اشاره می شود:

1 . الگو سازی

به طور کلی مردم و به ویژه جوانان، آرمان گرا و قهرمان دوست هستند، از این رو سعی می کنند رفتار و گفتار آنان را الگوی خود قرار دهند. کشورهای غربی، درباره شخصیت ها و چهره های ملی و علمی خود صدها کتاب و مقاله می نویسند و فیلم و مجسمه می سازند، اما متأسفانه ما بزرگان دینمان را که بسیار ارزنده تر و شایسته تر از الگوهای غربی هستند، آن چنان که باید مطرح نکرده ایم و به الگو سازی نپرداخته ایم. اگر جوانان جای گاه رفیع و آموزه ها و روش های امامان را در زندگی بشناسند، مجذوب آنها می شوند. در آموزه های دینی سفارش شده است که مردم ائمه معصومین (ع) را الگو قرار دهند.(3) در قرآن، پیامبر اسلام الگویی حسنه معرفی شده است.(4) پیامبر (ص) نیز همگان را به الگوگیری از اهل بیت (ع) فرا خوانده و فرموده است: «اهل بیت من میان حق و باطل را جدا می کنند و پیشوایانی هستند که باید به آنان اقتدا کرد.»(5)

2 . تعظیم و تکریم اهل بیت (ع)

نحوه برخورد والدین، معلمان و بزرگان جامعه با خاندان پیامبر (ص)، نقش تعیین کننده ای در ایجاد محبت آنان دارد. احترام نام ائمه، صلوات فرستادن برای آنان، برخاستن هنگام ذکر نام امام زمان (ع)، برپایی جشن های میلاد امامان و برگزاری مراسم عزاداری در شهادت آنان و...، موجب می گردد که جوانان به سوی اهل بیت جذب شوند. در روایات اسلامی سفارش شده است که فرزندان خود را به نام های معصومان (ع) نام گذاری کنید.(6) هم چنین تأکید شده است که هنگام شنیدن نام محمد (ص) بر او و آلش درود بفرستید. وقتی سکونی به امام صادق (ع) خبر داد که خداوند به وی دختری عطا کرده است، حضرت پرسید: او را چه نامیده ای؟ گفت: فاطمه. امام آهی کشید و فرمود: حال که نامش را فاطمه نهاده ای، به او ناسزا مگو و او را مزن.(7) هنگامی که «دعبل خزاعی» قصیده معروف خویش را برای امام رضا (ع) خواند و از امام زمان (ع) و قیام او یاد کرد، حضرت دست بر سر گذاشت و به نشانه تواضع در برابر نام مهدی (ع) ایستاد و برای فرج آن حضرت دعا کرد.(8)

 

موضوعات مرتبط :
نویسنده زریافتی در یک شنبه 22 بهمن 1391 |

سیدخراسانی

Image00001

پایگاه صالحات - حجت الاسلام صدیقی :

اگر این حرف را اینجا نزنم ، پس کجا بزنم ؟ می دانم حضرت آقا راضی نیستند ولی ما موظفیم که بگوییم.

مرحوم آیت الله احمدی میانجی ازعرفای زمان و از شاگردان آیت الله بهجت(ره) بودند. ایشان به محضر امام زمان(عج) شرفیاب شده بودند ، در یکی از تشرفات گفتند که از امام زمان در خصوص رهبری آقا سید علی سوال کردم :

آقا! نظرتان در مورد ایشان چیست؟

امام زمان (عجّل الله تعالي فرجه الشّریف) فرمودند: ایشان از ما هستند .

سخنرانی در بيت رهبري ، مراسم عزاداری حضرت زهرا سلام الله عليها  (28/2/89)

.

 

موضوعات مرتبط :
نویسنده زریافتی در چهار شنبه 11 بهمن 1391 |
تمامی حقوق مادی و معنوی این وبگاه محفوظ و متعلق به مدیر آن می باشد...
طراحی و بهینه سازی قالب : ثامن تم ( علیرضا حقیقت )